Thursday, January 06, 2011

813. I wish I were like that





خبر رسیده که بابام پشت سرم گفته من خیلی کله شق و مغرور و یک دنده هستم!
چشمات قشنگ میبینه بابا جان... من اگه یکی از این صفتها رو داشتم که الان به یه جایی رسیده بودم و انقدر پا درهوا نبودم. واقعا نمیدونم از کجا به همچین شناختی از من رسیده. انقدرها در ارتباط نبودیم باهم ولی دیگه این برداشت هم خیلی پرته که آخه. خیلی زور داره بعد از سی سال آدم بچه ش رو نشناسه. دلم سوخت براش. همینه میگم آدم نباید بچه داشته باشه دیگه، آخرش یه روز به خودت میای میبینی اصلا نمیشناسیش!
احتمالا چون حاضر نیستم برگردم ایران همچین نتیجه گیری ای کرده...
به نظر خودم که یکی از مهمترین نقطه ضعفهام انعطاف پذیریِ بیخودی بوده و کوتاه اومدن و نجنگیدن و وا دادن! نمیدونم حق با کیه این وسط!
بد اخلاق و به قول مامان " اصغر ترقه" شاید (خوب بابا، یه کم بیشتر از شاید)، ولی مغرور و کله شق؟ چی بگم والله...

پ.ن. این هم یک دلیل دیگه بر این مدعا که بابا انسان شناسیش خوب نیست اصلا. به خودش هم گفتم. تعجب کرد ولی نمیدونم باور هم کرد یا نه.

پ.ن.2. این حرفش یعنی از کاری که میخوام بکنم ناراضیه، طبق معمول. و اعتراض مشخصی نمیکنه، طبق معمول




4 comments:

Purple said...

خداییش به نظر من هم کله شق و یه دنده رو درست گفته. مغرور رو نمیدونم. اونایی هم که گفتی با همین دیدگاه یه دنده و کله شق اتفاقا خوب هم میشه توجیه کرد

Joker said...

یعنی راست گفته به نظرت؟ چرا انقدر عجیبه برام پس!

به قول دوستی : بچه دوسال و نیمه ای که پا بر زمین میکوبد که: همینو میخوااااام

نکته اینجاست که بابام که وبلاگم رو نمیخونی چه جوری فهمیده آخه؟!

کاش به جای همه اینایی یه کم غرور داشتم ولی.

Purple said...

من این طور فکر میکنم. نمیخواد اینجا رو بخونه. به قول یه بابایی
They intuitively know

Joker said...

چه میدونم والله. دیگه خودم هم خودم رو نمیشناسم