Friday, January 28, 2011

854. حس نیمه شب من



شبهایی که میخوام برم پرواز "داکا" یه جورایی قاطی میکنم انگار. نمیدونم بخاطر ساعت عجیب غریبشه (آخه کی 2:30 شب/ صبح میره بیرون ؟) یا چون دو روز خونه نیستم. یعنی دلم برای خونه تنگ میشه یا جریان این فرمها رو مِخمه یا چی کلا؟ باید جلوی خودم رو بگیرم که اس ام اس نزنم، میل نزنم، زنگ نزنم (این یکی زیاد هم خودداری نمیخواد، جراتش رو ندارم، حسش رو هم). پارسال همین موقع ها همین حس رو داشتم دقیقا، یه کم شدیدتر. اینجا نوشتمش به بدترین شکل ممکن و بقیه رو هم نگران کردم. خوب، این دفعه به اون بدی نیست. یعنی فهمیدم که این حسه هست دیگه، چکارش دارم...


No comments: